- گریبان گشادن
- باز کردن گریبان. یا گریبان گشادن گل. شکفته شدن گل: اکنون که گشاد گل گریبان دست من و دامن گلستان. (خاقانی) یا گوی گریبان گشادن، باز کردن دگمه گریبان، با آغوش باز پذیرفتن: با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش، (حافظ)
معنی گریبان گشادن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
باز کردن گریبان. یا گریبان گشادن گل. شکفته شدن گل: اکنون که گشاد گل گریبان دست من و دامن گلستان. (خاقانی) یا گوی گریبان گشادن، باز کردن دگمه گریبان، با آغوش باز پذیرفتن: با اهل هنر گوی گریبان بگشای وز نااهلان تمام دامن درکش، (حافظ)
گریبان کسی را گرفتن و کشیدن: بخلق و فریبش گریبان کشید بخانه در آوردش و خوان کشید. (بوستان)